جدول جو
جدول جو

معنی خال پشو - جستجوی لغت در جدول جو

خال پشو
گشت و جستجوی شبانه برای پیدا کردن جای خواب قرقاول
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ مَ دَ / دِ)
پشمینه پوش، آنکه خام پوشد مر فقر را، صوفی به اعتبار آنکه خام پوشد:
در کنف فقر بین سوختگان خام پوش
بر شجر لا نگر مرغ دلان خوش نوا،
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(پُ)
ستوری که شانه و کفلش برآمده و کمرش فرورفته باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به چاک پشت شود
لغت نامه دهخدا
پوشندۀ یال،
پوشش یال، جامه که روی یال اسب اندازند، جامه که بدان یال اسب پوشند
لغت نامه دهخدا
خام شوب:
خام شو کن که بیابی تو ثبات از کرباس
سخن پختۀ پرداخته از من بشنو،
نظام قاری
لغت نامه دهخدا
نوعی پلو. طرز تهیه: گوشت بره خام را در روغن و پیاز و کشمش تاب داده در پلو گذارند
فرهنگ لغت هوشیار
فرد تنبل و از زیر کار دردو
فرهنگ گویش مازندرانی
زیر و رو کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
چاله ی پر از برگ و شاخه مکان ریختن برگ و شاخه، برگ های انباشته
فرهنگ گویش مازندرانی
به میزان یک کوله بار شاخ و برگ درخت را به دوش کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پسرخاله
فرهنگ گویش مازندرانی
پشه ی خاکی
فرهنگ گویش مازندرانی
روی سکو
فرهنگ گویش مازندرانی
حمل کننده ی سرشاخه ها
فرهنگ گویش مازندرانی
پرچین بستن، قصد ایجاد پرچین، کناره ها و پیرامون چپر
فرهنگ گویش مازندرانی
شب عید، شب تحویل سال
فرهنگ گویش مازندرانی